خاطرات جراحی فک

تجربه های خودم رو از جراحی ای که داشتم مینویسم...برای هرکسی که نیاز به این اطلاعات داره

خاطرات جراحی فک

تجربه های خودم رو از جراحی ای که داشتم مینویسم...برای هرکسی که نیاز به این اطلاعات داره

دهمین روز

دوشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۸ ب.ظ

امروز دوشنبه 3 مهر 96

10 روز بعد از جراحی

برای اولین ویزیت بعد از عمل رفتم پیش دکتر...با دیدنم کلی ذوق کرد...انقدر که خودمم ذوق زده شدم... چشاش قلب قلبی شده بود از هیجان :))

میگفت فکت خیلی خوب شده...خودت چیزی حس میکنی؟

گفتم اره دماغم عالی شده...نیمرخم رو نگا کرد و تایید کرد... ازم چندتا عکس با گوشیش انداخت و گفت میخای عکسای حین جراحی تو ببینی؟

گفتم نه ممنون سکته میکنم :)))))))

رو هوا گفتم اقای دکتر فکم باید 3 هفته بسته بمونه؟

گفت چند روز شده الان؟ گفتم 10... گفت اگه اذیت میشی میتونم برات بازش کنم

منو میگییییی در پوست خود نمیگنجیدم...

گفتم که میشه قبل عاشورا برام باز کنین؟ میخام برم کرمانشاه حلیم بخورم...

خلاصه قرار شده که پنجشنبه برم برام بازش کنه...امیدوارم که عقب نیفته

از صبح که برگشتم تا الان هی سعی میکنم آروم آروم دهنم رو باز کنم ...در حدی که بتونم دندونای عقبم رو ببینم... که روز پنجشنبه اذیت نشم

اهان بخیه های روی لپم رو هم کشیدم... یه ذره جاش قرمزه امیدوارم که بعدا نمونه

وضع ورمم خیلی عالی شده اما فک بالام هنوز بیشتر از پایینه ورمش

مامان برام شلیل و سیب رو آب گرفت از صافی رد کرد....انصافا خیلی خوشمزه س

آب مرغ رو هم ریخت توی قرمه سبزی و از صافی رد کرد آب خورشت رو داد خوردم

اولین اقدامم بعد از باز کردن فک حلیم محلیه

دومی هم قطعا شله زرد ...وای دهنم آب افتاد

همین...

فعلا

  • zeinab a.m

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی